چند وقت بود که یه چالشی با خودم داشتم . با همه می گفتم می خندیدم به ظاهر همون دلقک همیشگی بودم ولی ته دلم یه حالی بود . یه حال عجیب . یه شک بزرگ به خودم . به خودی که سال ها برای فهمیدنش و حتی ساختنش زحمت کشیده بودم . بی اعتمادی شدید به آدم های اطرافم تا خودم . کلی من برای خودم تعریف کرده بودم کلی قاعده و قانون . یه کتاب قانون لعنتی بایدها و نباید ها که البته مقدار زیادی از اون قانون ها برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران بود . من در حال بروزرسانی خودم هستم ! من ویروسی هستم !
یه ,ها ,حال ,کلی ,کتاب ,لعنتی ,ها برای ,و قانون ,قاعده و ,کلی قاعده ,قانون یه
درباره این سایت